اصطلاح و ضرب المثل های طالقان:

دریایی میانپا دنیم ،خشک میبو! یعنی:اگر توی دریا پا بزاریم ، دریا خشک می شود! مصداق بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد یا طاق فرود آید یا قبله کج آید

ترسم هم عراق خُرما دَ بکُوبیم هم تورشه کِنُس: یعنی:می ترسم هم از خرمای عراق بیفتیم هم از، ازگیل ترش

مصداق:ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی کین ره که تو می روی به ترکستان است.

سگ زوری شکار ببری ومیگردهَ خود صحبی لنگ گاز همی گیره!:معنی:سگی را که زور به شکار ببری ، پای صاحبش را گاز می گیرد

اَگِه قورتباغه بن دار بَخانه باران میهَ: اگر قورباغه سبز روي درخت بخواند مي گويند باران مي آيد.

پنج شنبه نان و خِرماهمی دیمتا ثوابش مِردِهبک بَرِسِه: پنجشنبه نان و خرما بيرون مي دهيم تا ثوابش به مرده ما برسد.

چاييمیان دار دَرِه مِهمان قد بلِند میایه: روي چايي ساقه اش قرار گرفته مهمان قد بلند مي آيد.

خوي بد بدي صدقه دَر هاکِن تا بدي اون خو بر طرف گردَ: خواب بد ديدي صدقه بده تا بدي آن خواب بر طرف شود.

سگی سر اودنکن تِه دَست گِند موک میزَنه: روي سگ آب نريز دستت زگيل مي زند.

شو بي وقت خنه جارو بَیزیئن فرشته ملائکه رَِ خنه میان بيرون دمینگنی: شب بي موقع نبايد جارو بزني چون فرشته و ملائکه را از خانه خود بيرون مي کني.

گرم تندورَ سَرشَ دَپوشي تِئی بک بلا سر میهَ: سر تنور گرم را بپوشاني براي تو حادثه پيش مي آيد.

نِمِکزمین نشان،به خاطر اين که حضرت زهرااُوچشم هستهَ: نمک را زمين نريز به خاطر اين که آب چشم حضرت زهرا است.

گشنه رَ خورِش نمی خا،خوو کن بالش : آدم گرسنه اهميتي به خورشت غذا نمي دهد ادم خواب الود اهميتي به بالشت نميدهد.

عروس رقص بلد نيه میگو زمین ولهَ: عروس رقص بلد نيست ميگويد زمين کج است ( هموارنيست).

دست که نِمِک نِداره باید ساتور بزبِن: دست که نمک ندارد بايد آنرا زير ساتور گذاشت.

اُو که سَرِ دِ بُگذِرِه چِه يِک وَجه چِه صد وَجه: آب که از سر گذشت چه يک وجب چه صد وجب.

شاه که سير بو خنه خواهزير دَستون نی، حتی کِشنه ایی بکبَميرن:شاه که سير باشه ميخواهد چکند که زيردستها گرسنه اند.

شاه شاخ دار بِخاستی ليسِک هم ،راه کَت: شاه خواستار حيوان شاخ دار شد حون هم به عنوان شاخ دار به راه افتاد.

آدِم دِل خوش بو خِنِه ش کرک لان بو: دل آدم خوش باشد خانه آدم لانه مرغ داني باشد(جای کوچک باشد)(اگر آدم دل خوشي داشته بشد زندگي در جاهاي كوچك و فقيرانه نيز قابل تحمل است).

آدِم بي مار و خوهر بمانه بي همساده نَتنه: انسان بدون خواهر و مادر مي تواند زندگي كند اما بدون داشتن همسايه خوب زندگي مشكل است.

اوییهمراه آسِمان لا هَسِّته ، زمين زير اَنداز: آسمون برايش لحاف است و زمين برايش زير انداز.

عَجول آدِم يا چاهمیکبه يا بی راه: انساني كه در كارهايش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمي رسد.

اسب هَدا خَر بَگيتِ خُشالي دَ پَر وگيتِ: اسب خودش را داد و به جايش خري گرفت و از خوشحالي هم به هوا مي پريد(كسي كه چيز با ارزشي را بدهد و در ازايش چيز بي ارزشي را بگيرد و خوشحال هم باشد!).

اندی مَار بُخُردی تا اَفي گرستی: آنقدر مار خورد تا افعي شد(شخصي كه به واسطه انجام كار خلاف زياد به صورت يك خلاف كار حرفه اي در آمده باشد).

آخر ماسّته دشان: آخر ماست را ريخت(سر آخر نتوانست كارش را تمام كند).

خودتَدَرزِن بَزِندیگران دَ گوالدوج : يك سوزن به خود بزن يك جوالدوز به ديگران.

با پيغام پسقام اسبی بک،اویی بک جونَمی بو: با پيام فرستادن براي اسب اسب جو نمي خورد.

یه پیالهماست چنِّدی راغن دره: يك كاسه ماست چقدر روغن دارد.

آش كه جا د ِكردِ همهانه اَنگوشت میزَنِّنِ: آش آماده اگر در ظرفي ريخته شود ازهمه طرف به آن انگشت مي زنند(اگر دختري خود را بزك كند همه چشمها را به دنبال خود دارد).

اِمسالِهچوچوک پارسالِه چوچوک رِه جيك جيك یاد هَدا: بچه گنجشك امساله مي خواهد به گنجشك بزرگتر از خودش آواز خواندن ياد بدهد. چوچوک =ميچكا (لهجه بالا طالقان)= گنجشک

اوو به امام هََندا تش به يزيد: آب به امام نمدهد ونيز آتش به يزيد هم نميدهد.

طور و دیوَنه یه محلِّیبک وَسِّه: يك ديوانه براي( بهم ريختن) يك محل كافي است.

آشبخوردن قزقانیسر مِزِّه دَره ،زن نومِزِّه سَر: خوردن آش سر ديگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدي جذابيت بيشتري دارد.

خجیرخَربِزه شال نَصيب میبو: خربزه رسيده نصيب شغال مي شود(چيزخوبي نصيب كسي شده كه لياقتش را نداشته است).

اصطلاح و ضرب المثل های طالقان:

دریایی میانپا دنیم ،خشک میبو! یعنی:اگر توی دریا پا بزاریم ، دریا خشک می شود! مصداق بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد یا طاق فرود آید یا قبله کج آید

ترسم هم عراق خُرما دَ بکُوبیم هم تورشه کِنُس: یعنی:می ترسم هم از خرمای عراق بیفتیم هم از، ازگیل ترش

مصداق:ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی کین ره که تو می روی به ترکستان است.

سگ زوری شکار ببری ومیگردهَ خود صحبی لنگ گاز همی گیره!:معنی:سگی را که زور به شکار ببری ، پای صاحبش را گاز می گیرد

اَگِه قورتباغه بن دار بَخانه باران میهَ: اگر قورباغه سبز روي درخت بخواند مي گويند باران مي آيد.

پنج شنبه نان و خِرماهمی دیمتا ثوابش مِردِهبک بَرِسِه: پنجشنبه نان و خرما بيرون مي دهيم تا ثوابش به مرده ما برسد.

چاييمیان دار دَرِه مِهمان قد بلِند میایه: روي چايي ساقه اش قرار گرفته مهمان قد بلند مي آيد.

خوي بد بدي صدقه دَر هاکِن تا بدي اون خو بر طرف گردَ: خواب بد ديدي صدقه بده تا بدي آن خواب بر طرف شود.

سگی سر اودنکن تِه دَست گِند موک میزَنه: روي سگ آب نريز دستت زگيل مي زند.

شو بي وقت خنه جارو بَیزیئن فرشته ملائکه رَِ خنه میان بيرون دمینگنی: شب بي موقع نبايد جارو بزني چون فرشته و ملائکه را از خانه خود بيرون مي کني.

گرم تندورَ سَرشَ دَپوشي تِئی بک بلا سر میهَ: سر تنور گرم را بپوشاني براي تو حادثه پيش مي آيد.

نِمِکزمین نشان،به خاطر اين که حضرت زهرااُوچشم هستهَ: نمک را زمين نريز به خاطر اين که آب چشم حضرت زهرا است.

گشنه رَ خورِش نمی خا،خوو کن بالش : آدم گرسنه اهميتي به خورشت غذا نمي دهد ادم خواب الود اهميتي به بالشت نميدهد.

عروس رقص بلد نيه میگو زمین ولهَ: عروس رقص بلد نيست ميگويد زمين کج است ( هموارنيست).

دست که نِمِک نِداره باید ساتور بزبِن: دست که نمک ندارد بايد آنرا زير ساتور گذاشت.

اُو که سَرِ دِ بُگذِرِه چِه يِک وَجه چِه صد وَجه: آب که از سر گذشت چه يک وجب چه صد وجب.

شاه که سير بو خنه خواهزير دَستون نی، حتی کِشنه ایی بکبَميرن:شاه که سير باشه ميخواهد چکند که زيردستها گرسنه اند.

شاه شاخ دار بِخاستی ليسِک هم ،راه کَت: شاه خواستار حيوان شاخ دار شد حون هم به عنوان شاخ دار به راه افتاد.

آدِم دِل خوش بو خِنِه ش کرک لان بو: دل آدم خوش باشد خانه آدم لانه مرغ داني باشد(جای کوچک باشد)(اگر آدم دل خوشي داشته بشد زندگي در جاهاي كوچك و فقيرانه نيز قابل تحمل است).

آدِم بي مار و خوهر بمانه بي همساده نَتنه: انسان بدون خواهر و مادر مي تواند زندگي كند اما بدون داشتن همسايه خوب زندگي مشكل است.

اوییهمراه آسِمان لا هَسِّته ، زمين زير اَنداز: آسمون برايش لحاف است و زمين برايش زير انداز.

عَجول آدِم يا چاهمیکبه يا بی راه: انساني كه در كارهايش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمي رسد.

اسب هَدا خَر بَگيتِ خُشالي دَ پَر وگيتِ: اسب خودش را داد و به جايش خري گرفت و از خوشحالي هم به هوا مي پريد(كسي كه چيز با ارزشي را بدهد و در ازايش چيز بي ارزشي را بگيرد و خوشحال هم باشد!).

اندی مَار بُخُردی تا اَفي گرستی: آنقدر مار خورد تا افعي شد(شخصي كه به واسطه انجام كار خلاف زياد به صورت يك خلاف كار حرفه اي در آمده باشد).

آخر ماسّته دشان: آخر ماست را ريخت(سر آخر نتوانست كارش را تمام كند).

خودتَدَرزِن بَزِندیگران دَ گوالدوج : يك سوزن به خود بزن يك جوالدوز به ديگران.

با پيغام پسقام اسبی بک،اویی بک جونَمی بو: با پيام فرستادن براي اسب اسب جو نمي خورد.

یه پیالهماست چنِّدی راغن دره: يك كاسه ماست چقدر روغن دارد.

آش كه جا د ِكردِ همهانه اَنگوشت میزَنِّنِ: آش آماده اگر در ظرفي ريخته شود ازهمه طرف به آن انگشت مي زنند(اگر دختري خود را بزك كند همه چشمها را به دنبال خود دارد).

اِمسالِهچوچوک پارسالِه چوچوک رِه جيك جيك یاد هَدا: بچه گنجشك امساله مي خواهد به گنجشك بزرگتر از خودش آواز خواندن ياد بدهد. چوچوک =ميچكا (لهجه بالا طالقان)= گنجشک

اوو به امام هََندا تش به يزيد: آب به امام نمدهد ونيز آتش به يزيد هم نميدهد.

طور و دیوَنه یه محلِّیبک وَسِّه: يك ديوانه براي( بهم ريختن) يك محل كافي است.

آشبخوردن قزقانیسر مِزِّه دَره ،زن نومِزِّه سَر: خوردن آش سر ديگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدي جذابيت بيشتري دارد.

خجیرخَربِزه شال نَصيب میبو: خربزه رسيده نصيب شغال مي شود(چيزخوبي نصيب كسي شده كه لياقتش را نداشته است).


لوبیایی همراه واش دی اوو میخوره: كنار ساقه لوبیا، علف هم آب ميخورد(كسي كه با چسبانيدن خود به بزرگي براي خودش شهرتي به هم بزندوبه اين طريق امرار معاش كند).

زمینبَخِردِه آدِم داری بن دَ درمیورَ: آدم زمين خورده درخت را از ريشه ميكند.

گربه رَ بگوتن : تئی پیشاو دِوائِه وِگرست سَرشَ خاك دِپاشي: به گربه گفتند كه ادرار تو دارو است گربه روي ادرار خود را با خاك پوشانيد(اگر از آدم بد ذات چيز را بخواهي هرچند در توان او باشد از تو دريغ مي كند).

باجناق باجنا ق رِه بَد دارن زن پِیر هر دِو رَِ: با جناق از با جناق بدش مي آيد و پدر زن از هردو.

بِرمِهمینه اما نان هانمیدی: گريه ميكند ولي نان نميدهد(كسي كه براي افرا د فقير دلسوزي ميكند ولي حاضر به كمك به آنها نيست).

بِ رار كِه فَقيره هَفت پِشت غيره :برادرش اگر فقير باشد مي گويد نسبتي با من ندارد.

ببامه ابرو ویگیره چُششکورکُرد: ابرو را درست كند زد چشمش را هم كور كرد(كسي كه ميخواهد نقصي را بر طرف كند اما بيشتر خرابي به بار آورد).

پيش دَكِتي پِی سَر رَِ هم نیه کن : افتادي به پشت سرت نيز نگاهي بنداز(اگر به مال و مقامي رسيدي به افراد زير دست خود نيز گوشه چشمي داشته باش).

پلواحمدِ شه فاتحه ممد:پلویاحمد را مي خوري وبراي محمد فاتحه مي خواني!(از كسي كه به تو نيكي كرد تشكر نميكني ولي از ديگري تشكر مي كني).

پر كنگِ شلوار خشتك نِدار وچه باد كنّه: شلوار پدرش كهنه و پاره است بچه اش تكبر مي كند!(فرزندي كه پدرش فقير باشد ولي با اين حال افاده داشته باشد).

پسته بي مغز دِهون واز هَكِنِه رسوا میبو: هنگامي كه پسته دهان بسته بدون مغز را باز كني رسوا مي شود(كسي كه نسنجيده سخني بگويد و خود را رسوا نمايد).

کسو كد خدا گرستی:کسو (لاک پشت) كدخدا شد(فرد بي تجربه و بي لياقتي به پست مهمي رسيد).

پز عالي جيف خالي: افاده زياد با جيب خالي(كسي كه آه در بساط نداشته باشد ولي اهل تكبر و افاده باشد).

تِئی تَش مِا رَِ گَرم نَكِردِبلکه مِا رَِِِ كور هَاكِردِ: آتش تو ما گرم نكرد كه هيچ ! دودش چشم ما را كور كرد(كسي كه بخواهد كمكي بكند اما ضرر زيادي برساند).

تو میگوی گلدسته همه میگون هَسِّته: تو كه بگويي گل دسته همه مي گويند درست است(خانم هايي كه از شوهرانشان مي خواهند احترام آنها را داشته باشند تا ديگران هم از شوهرانشان تبعيت كنند).

کسیکه آسیویی ور میخوسهَهمه شو پادشاه خورَمینه: كسي كه كنارآسیاب ميخوابد خواب پادشاه شدن خود را مي بيند(فردي كه با داشتن مال اندكي آرزوهاي بزرگي را در سر بپروراند).

تا تِئی دارمیوه دره جواب سلام ته همیدیَن:تا هنگامي كه درخت تو ميوه دارد به سلام تو جواب مي دهند(تا موقعي كه صاحب ثروت هستي به تو احترام مي گزارند).

تو كه راغون نِداشتي وينگوم چِه كاشتي: تو كه روغن نداشتي چرا بادمجان (كه روغن زيادي براي سرخ شدن ميخواهد) كاشتي؟

تَشی سَرِ تَش هَنا :روی آتيش آتيش گذاشت(هنگامي كه دو خبر بد را پشت سر هم به يك نفر بدهند).

تِرشِ اِنار شيره نمیبو:انارترش شيرين نمي شود(كسي كه به زور و حيله بخواهد خودش را در دل مردم جاي دهد).

  • در رَ میزَِِنه ، دیوار گوشهَمیدی :به در میکوبه تا دیوار بشنوه

  • میان گ،میدانا :از درون مانند گزنه خشن و از بیرون همچون گشنیز لطیف.کنایه از ظاهر و باطن افراد

  • دست که نمک ندارَدنگن ساتوری بن. :دست که نمک ندارد باید آنرا زیر ساتور گذاشت.

  • سالی که نت از بهارش پیداست: شامی که کدوست از نهارش پیداست. مشابه فارسی میباشد

  • خنه میانتلادنیه ، کرگ سالاره: توی خونه ای که خروس نباشه، مرغ سالاره

تلا:خروس (گویش بالا طالقان)

  • شو سیو، گو سیو: شب سیاه و گاو سیاه. همان گونه که گاوِ سیاه در شبِ تاریک به چشم نمی آید، ی در دلِ شب هم از دید بسیاری مخفی می ماند بنابراین این مثل هشداری است که در این موقع ذکر می شود. اگر کسی بخواهد در شب با لباس ساده یا کفش ساده بیرون برود این مثل را می زنند یعنی کسی متوجه عیب های لباس نمی شود.

  • شغالبگوتنتئیگواه کیه؟ بگوت: مِینیدم: به شغال گفتند گواه تو کیست؟ گفت دمم هرگاه درباره موضوعی از شخصی شاهد و گواه بطلبند و او یکی از نزدیکان و حامیان خود را معرفی کند، این مثل آورده می شود.

  • عروس رقص بلد نیه میگو زمین چاله داره :عروس رقص بلد نیست میگوید زمین پستی و بلندی دارد یا (هموار نیست) زمانی که به کار می رود که فرد مصر بهانه های بی موردی می آورد.

  • گُوسبَن هرچی لاغر بو، شوکی پشمشیسرمی خُسه گوسفند هرقدر هم که لاغر باشد، روی پشم خودش می خوابد. این مثل را در مورد افرادی می زنند که بافقرشان می سازند و دست نیاز پیش دیگران دراز نمی کنند.

  • مهمون ، اول شو طلا ، دوم شو نقره ، سوم شو مس ، چهارم شو خرس: مهمان در اول شب مانند طلا عزیز است ، در شب دوم مانند نقره گرامی ، در شب سوم مانند مس کم بها و در شب چهارم مانند خرس پرزحمت و پرخوراست.

  • نمک رَ نشان به خاطر اینه آو چشم حضرت زهرا هسته :نمک را زمین نریز به خاطر این که آب چشم حضرت زهرا است
  • پنج شنبه نون و خرما درمینه تابرسه ثوابشماییمردهرَ :پنجشنبه نان و خرما بیرون می دهیم تا ثوابش به مرده ما برسد.

  • تِ تش ما رَ گرم نکُرد تِ دود ما رَ کور کُرد: آتش تو ما گرم نکرد که هیچ! دودش چشم ما را کور کرد. کسی که بخواهد کمکی بکند اما ضرر زیادی برساند

  • تو که راغون نداشتیچطو بادمجان بکاشتی: تو که روغن نداشتی چرا بادمجان (که روغن زیادی برای سرخ شدن میخواهد) کاشتی؟

  • تشیوچه پشت دستمی کشهمیگو چندینرمه! :جوجه تیغی دست پشت بچه اش میکشه میگه چقدر نرمه! کنایه از عزیز بودن فرزند.

مانند : قلاچ به لی لَش : بچه کلاغ با همه زشتی برای مادرش شیرین است.

  • تشی سری لانه، باغ بیگیتی ؟ بالای لانه جوجه تیغی باغ خریدی؟ اگر کسی در همسایگی فردی نابکار خانه ای تهیه کند یا با چنان آدمی وصلت کند یا شریک شود دیگران در نکوهش از عملش این مثل را می زنند که تو کنار لانه جوجه تیغی که دشمن صیفی جات است باغ گرفته ای؟

گَپ بیزین نه لاغر مینه نه چاق :حرفي كه چاق نمي كند لاغر هم نمیكند.

كنايه: حرفي كه به آبرو و عزت انسان نمي افزايد چرا بايد گفته شود كه از آبرو و شخصيت انسان كم كند؟

کلنگ اگر طلا سردبندی سر به گون بته داره:بمعنی اینکه اگر سر کلنگاز طلاببندی هنگام که برای کندن بوته گون به دشت وصحرا میروی باید سرکلنگ به زیر گون برود !

نه در انگنم نه سرانگن :معنی نه میتوانم بیرون بی اندازم و نه می توانم نگه دارم . مشابه نه راه پس دارم نه راه پیش.

درانگن: بيرون انداختن.

سرانگن: به سر انداختن.

شب چره: شب+ چر بمعنی: شب هنگام تناول نمودن است،شب نشيني در زمستان پاي كرسيو شب چرهخوردن شامل {كشمش ،گردو،نخودچي ،شيريني وكلاس (توتك محلي)وتخمه وتنقلات ديگر} .

خوشا بحالوم پیشین پیالوم: نوبتي هم باشه نوبت من هم فرا رسيده . بيشتر براي جوانان مجرد در امر ازدواج گفته مي شود.

پيشين:جلو

پيال: يكي مانده به نوبت

وچه اي قبر:به معني. قبر بچه ، كنايه از كفش بزرگتر از اندازه خود.

دم زرچيني قرار: به معني مانند عقرب ، كنايه از زباني گزنده داشتن

ماري قرار :به معني مانند مار ، كنايه از زباني گزنده داشتن .

وره بِرِش:چیدن پشم گوسفندبا دوارت دوارت= قيچي بزرگ پشم زني دام

كرگ بيمه مرغانه غاز كنه كينش وزري: مرغ خواست تخم غاز را بكند كونش پاره شد. كنايه از كسي كه يك كار بزرگي را بعهده ميگيرد ولي توانايي آن كار را ندارد.

خري لگد د خر د نمي كوشه:لگد خر خري ديگر را نمي كشد، كنايه از جنگ ونزاع بچه ها در خانه .

پی یر یوبور مینه پسر دس به کمر: یعنی پدر در کار عمومی و عام المنفعه کمک می کند ولی پسر مغرورش برای کسی تره خورد نمی کند. یوبور= youbor کسی کهدر کار دسته جمعی ، بیشتر همیاری و مساعدت میکند. داوطلب کمک.

بزک بسته رو نین وازکن و رقصش و بین:در باره شخصی به ظاهر سربه زیر در حالیکه ممکن است خیلی شوخ طبع و یا جنجالی باشد ، می گویند.

خرخر حریف نی پالان گاز می گیره: در باره شخصی که قادر به مقابله با شخص دیگری نیست و به اطرافیان او لطمه می زند ، می گویند.

گرسنه کلاس خومینه کرباس :برای کسی که خوابهای ایده آل می بینه ، می گویند.

مارو مینه یه ور یه ور مشو: در باره کسی که با کسی قهر ، میگویند.

هر کجه می خوای منه ببر خانه مانی درد دل نبر: برای کسی که از خانه اش بیزار است ، می گویند.

تو قهر کنی قلاچان سیاه سر منن :تو اگر قعر بکنی کلاغ ها برایت سیاه می پوشند(به تمسخر).در باره قهر کسی که بی اهمیت تلقی می شود ، می گویند.

امسالی چوچک پارسالی چوچکییاد همی دی: درباره کسی که به برادر بزرگتر از خودش ایراد می گیره ، میگویند.

مفت بو کفت بو: کسی که از چیز رایگان هرچه باشد استفاده می کند و مثل :شراب مفت را قاضی هم می خورد.

آن دَنترس که های هوی داره آن دَ بترس که سر به تو داره :از افرادی که سرو صدا می کنند کمتر از افرادی که تودار هستند باید ترسید.

زردسگ برار شغاله:مقایسه دو فرد بدجنس و ناصالح است با یکدیگر

گربه دستش به گوشت نمی رسه مگو: صغیری ماله یا بو همی دی: درباره کسی که به چیزی دسترسی نداره و توجیهی برای خود می نماید ، گویند.

همه رَ مار میزنه ما رِّ ماچیکول(مارمولک صخره ایی):مشابه همه ر برق می گیره مار چراغ نفتی .

کلند اگر خنجر درست کنی سر به گون بوته داره:درباره افرادی گفته می شود که پیشرفتی داشته اند و گاهی اعمال اولیه خود که در سطح پایین است را انجام می دهند. کلندkoland= کلنگ یک طرفه سر پهن

خر قابل گنگر : این خر است که بایدکنگر(علف بی خاصیت) بخوردبعبارتی دیگر خلایق هرچه لایق و اشاره به شخصی که لیاقتش در سطح پایین.

شال مار عروسیه:بعبارت دیگر هوا گرگ و میش و هوای خوبی نیست و به لحظه ای که آسمان در روز داره تاریک می شه و گرد و غبار وجود داره و می خواد باران زیادی بباره.

شیرین دشمن و گویی شاخ:کنایه از اولاد و داماد . دشمنی شیرین تر از اولاد نیست شاخ گاوی بدتر از داماد نیست.

فلانی سرشو داره می خوره یا سرخوری داره:اشاره به کسی که چشم طمع در مال اندوزی داره و یا داره کار خطرناکی می کنه .

فلانی خیلی ختمَ :اشاره به کسی که خیلی زرنگ و به دنبال منافع خودش .


بزک بسته رو نین وازکن و رقصش و بین : بزغاله را نبند باز ش کن و تحرکش را ببین ،در باره شخصی به ظاهر سربه زیر در حالیکه ممکن است خیلی شوخ طبع و یا جنجالی باشد ، می گویند.

خرخر حریف نی پالان گاز می گیره: در باره شخصی که قادر به مقابله با شخص دیگری نیست و به اطرافیان او لطمه می زند ، می گویند.

چو نتراشیده نجار نتراشیده، قبای بدوته خیاط ندوته، آرد آسیوگرستی اماآسیو نیدیهجواب: سنجد

گسنه کلاس خو مینه ، کرباس :آدم گرسنه خواب توتک را میبیندو آدم بی چیز و خواب لباس را .برای کسی که خوابهای ایده آل می بینه ، می گویند.

ما رَ مینه ،یه ور یه ور مشو: ما را می بیند کج کج راه میرود . در باره کسی که با کسی قهر ، میگویند.

هر کجه میخوای منه ببر خنه مانی در دل نبر: برای کسی که از خانه اش بیزار است ، می گویند.

تو قهر کنی قلاچان سیاه سر منن: اگر تو قعر کنی کلاغ های سیاه برای تو سیاه می پوشند درباره قهر کسی که بی اهمیت تلقی می شود ، می گویند.

امسالی چوچک پارسالی چوچکی مقدمیه :درباره کسی که به برادر بزرگتر از خودش ایراد می گیره ، میگویند.

مفت بو کُفت بو: کسی که از چیز رایگان هرچه باشد استفاده می کند و یا شراب مفت را قاضی هم می خورد.

از آن نترس که های هوی داره آن د بترس که سر به تو داره : از افرادی که سرو صدا می کنند کمتر از افرادی که تودار هستند باید ترسید.

زرد سگ شغالی براره: مقایسه دو فرد بدجنس و ناصالح است با یکدیگر

.

کلند اگر خنجر درست کنی سر به گون بوته داره:درباره افرادی گفته می شود که پیشرفتی داشته اند و گاهی اعمال اولیه خود که در سطح پایین است را انجام می دهند.

گون بوته ی سر بنشتی: روی بوته گون نشسته است ، کنایه ازشخصی کهدر یکجا آرام و قرار ندارد

زِنکان خدای مردکانن : زن ها خدای مرد ها هستند ( نهایت زن ذلیلی)

خدا الش کنه: خدا او را اهل کند.

داری مینشانم دیره وختیسایه شیزیر نشینم روز سختی

درختی میکارم تا در آینده از سایه درخت استفاده ببرم . کنایه از اولاد است که در وقت پیری اعصای دستش باشد.

گوو بُمرد گوساله بوسی : گاو مُرد ، گوساله از او جدا و رها شدکنایه از فوت والده است کهوی از حمایتش خارج و بی کس و یاور شد.

بُوسی bousi= پاره شد، معمولا" به طناب یا رشته و ریسه ایی اطلاق میشود که به واسطه پاره شدن از اتصال رها شده باشد.

گوو بُمردواره بوسی :گاو مُرد ،واره از او جدا و رها شد.

واره: مشارکت در شیر دام که بطور هفتگی عده ای از همسایگان در روستا برای اینکه از مقدار بیشتر شیر استفاده بهینه گردد، به همدیگر قرض میدهند تا بتوانند فرآورده های لبنی بیشتری تهیه نمایند. مقدار پیمانه قرضی شیر (چو خط )میگویند و بدین قرار است که نفری که شیر به نفر دوم قرض میدهد برای پیمانه دو عدد چوبنازک و یکسان تهیه میکنند و به میزان شیر قرضیپوسته دو چوب را به یک اندازه می تراشندو یکی نزد خود یکی نزد همسایه می ماند تا هفته آینده که نوبت شیر رسانیبه او رسیده باشد.

تاريكِ جا بنيشْتی روشنايي رَِ مپِنَه: در تاريكي ايستاده و جاي روشن را زير نظر دارد.

كنايه: در سايه ها حركت مي كند و با سياست كارش را پيش مي برد و بدون هياهو اوضاع را زير نظر دارد.

خاك پِشْتْتَشِ دَ عَملْ میه: از آتش خاكستر فرو مي ريزد.

كنايه: چه بسيار افراد با اصل و نسبي كه به اشخاصي سبك سر و پوچ مبدل شدند و چه بسيار نسل دون مايه اي كه به مقام و منصب رسيده اند. اشاره است به اهتمام در راه خودسازي و تعالي خواهي انسان كه ارتباطي با اصل و تبار انسان ندارد.

تا تندور داغه نان دبست: تنور داغ است بايد نان را پخت، در صورت سردشدن، نان نيم پخته مي شود و بخشي از آن هم به ديواره تنور مي چسبد.

كنايه از اعمال انجام كار در موعد مقرر و گاهي حاضرجوابي لازم است در غير اين صورت با طي شدن زمانِ مناسب، ديگر انجام آن كار بي فايده است.

گون بوته ایی سر بنشتی: روی بوته گون که گیاه تیغ دار است نشسته است.کنایه از کسی که آرام وقرار نداردو در جایی که هست می خواهد زود کوچ کند

حرفْ قيمتْ دارْه: هر حرفي قيمتي دارد. كنايه ازقدر گوهر كلام را بايد دانست تا بر سر هر بازار بي مقداري آن را حراج نكرد.

خدا بيامِرزِه مِرْدِه رَِ، كَفن دَكُرْدِی زنده رَِ: خدا مرده را بيامرزد كه باعث شد زنده صاحب كفن شود.

كنايه: به واسطه فوت كسي، بسياري به واسطه ارث، ديه و . به نان و نوايي مي رسند.

کِل خر و چموش قاطر ،شوکی یه جا دَرُِِن: كسي كه خر كندرو دارد و آن كسي كه قاطري چابك و تندرو دارد نهايتاً براي شب ماندن در يك كاروانسرا به سر مي برند.

كنايه از دلالت بر آهستگي و پيوستگي دارد. لذا شتاب و عجله در پيمودن راه، انسان را از مقصد غايي او آن طرف تر نمي برد.

دُو رَِ بَيَدی گُمان کُرد خالِی ماسّته: دوغ را ديد گمان كرد ماست است.

كنايه: به كسي گفته مي شود كه با اندك امكانات، يا پست و مقام، يا علم و يا هر چيز ديگري مغرور گشته و چشم از واقعيت ها مي پوشاند و دچار افاده و غرور مي شود.

رَجِه ای سَرِ اَفتابِه : آفتابرادرزمینهای بالاو نوک(بلندی)می توانی ببینی.

كنايه: روزگار پيري و پايان عمر را مي رساند،یا روزگار بهتر زمانی است که بسوی بلندی برسی و آنجا روشنی است.

عیدی روزان مرغانه رنگ می نن: تخم مرغ رنگ كرده در روز عيد براي تزيين سفره كارايي دارد.

كنايه از هر چيز در زمان و مكان خود نيكو قابل استفاده است. اگر زمان و مكان مناسب آن بگذرد بلااستفاده و بي معنا خواهد بود. (درطالقان جهت آرايه سفره عيد نوروز، تخم مرغ ها را با طيف هاي مختلف رنگ آميزي مي كنند).

عَروس کِل و عیبور بَ گوز هم بدا: سر عروس كچل بود و عيبش كم نبود، باد معده هم در كرد.

كنايه: ایراد زیاد داشت یکی هم اضافه شد،آبروريزي شد .

اویی لوک کُوپا هستهَ:دسته علف او مانند حجم بزرگی از علف است.

لوک=دسته علف کوپا=انبار علوفه(انباشته شدن دسته های بزرگ علوفه)

اين مثل به شخصي اشاره مي كند كه دلاور و پرتلاش و خستگي ناپذير است.

كِرْكِ كينْ چو دمینکنه: مرغ را چوب فرو میکند.کنایه از شیطنت و آرام و قرار نداشتن است.

كِرْكِ كينْ دارْه، غازْ مرغانِه مینِه: مرغ دارد و تخم غاز مي گذارد.كنايه :چون خيلي زرنگ و فعال است بنابراين بيشتر از ظرفيت و امكانات موجود سود حاصل مي كند.

كمتر بُخُور، جمع ترْ بُخُوس: كمتر بخور، جمع تر بخواب.

كنايه: قانع باش و طمع نكن تا به دردسر نيفتي.

كوه رَِ وَرِه میچره، خَنِه رَِ وَچِهْ: كوه را بره مي چرد، خانه را بچه.

كنايه: خانواده هاي پرجمعيت و عيال وار هميشه تهي از اقتصاد قوي مي باشند.

گَرَن بزْ جوئردستدَ اُو می خورَ: بز گر در سرچشمه آب مي نوشد.

كنايه: بعضي از افراد بدتركيب و بدظاهر در باطن خود را بسيار ستايش مي كنند و از خودراضي اند و به كمتر از حد عالي، راضي نيستند.

تشنا مار (Teshna maar): يعني مار تشنه

هر چه مار تشنه تر باشد برايسيراب كردن خود بيشتر در كنار چشمه يا نهر آب مي ماند در مواقعي استفاده مي شود كه فردي بسيار تشنه باشد و خيلي آب بنوشد كه به مار تشنه تشبيهش مي كنند.

بخس درانَ شو دره ! (Bokhos darana show dara):بخواب تهدره هنوز شب است.

مسلم است كه نوك كوه روشنتر از ته دره است.به كسي مي گويند كه براي بيدار شدن در صبح تنبلي كند.

ادرس جدید موچان جلس

اصطلاح و ضرب المثل های طالقان

مي ,كه ,هم ,، ,سر ,تو ,کسی که ,كسي كه ,، می ,می گویند ,و به ,دارد اِمسالِهچوچوک پارسالِه ,اِمسالِهچوچوک پارسالِه چوچوک ,بدهد چوچوک ميچكا ,همهانه اَنگوشت میزَنِّنِ

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

درج نویس دانلود خلاصه کتاب معرفی هتل ها، هتل آپارتمان ها و مراکز اقامتی ایران مرکزنت برای زندگی shahretatoo دانلود نمونه سوالات ضمن خدمت بهترین سایت مدرسه شاد بی دل